به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی در جمع طلاب قم پیرامون حوزه های علمیه، مرجعیت شیعه و قرآن کریم گفت: مردم ما یا حوزههای علمیه، گاهی برخی خیال میکنند که بعد از تفسیر المیزان ما دیگر تفسیر قوی و جامعی نداشتیم، من عرض میکنم به لطف خدا در میان مراجع، بزرگانی بودند که بعد از مرحوم آقای طباطبائی، البته معاصر هم بودند ولی تفسیرشان بعداً منتشر شد، تفسیری را مرحوم آیت الله العظمی سید عبدالاعلی سبزواری که ایشان از فقهای به نام بود، بعد از مرحوم آیت الله العظمی خوئی در نجف یک مدتی حیات داشت مرجعیت به ایشان منتقل شد، ایشان تفسیری دارد به نام مواهب الرحمان که این یک تفسیر اجتهادی است یعنی با ضوابط اجتهادی و استنباطی از آیات قرآن نکاتی را استفاده کرده و تعابیر بسیار محکم، نکات جدیدی هم مطرح کرده و در همین حوزه مقدسه علمیه قم چند دوره تفسیر را که بعضی از این دورهها را یک نفر نوشته، دوره تفسیری هست که آیت الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری جمعی از دوستان خودشان و فضلا نوشتند ، اما من بعضی از اشخاص دیگر را سراغ دارم که به تنهایی یک دوره تفسیر نوشتند، برخی در قم، برخی در تهران، از عالمان و افراد اهل فضل هستند.
متن سخنان این عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بر اساس آن سفارشی که پیامبر اکرم(ص) در حدیث ثقلین «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» فرمودند، حوزههای علمیه ی شیعه و مراجع شیعه و فقهای عالی مقام این حوزهها عنایت خاصی را به قرآن کریم داشتند. البته در کنار فقها، مفسران بزرگی از زمان شیخ طوسی تفسیری به نام تبیان نوشت و بعد هم مفسران دیگری از میان فقها یا غیر فقها پیرامون قرآن کریم مطالب و تفاسیری را داشتند.
تأکید کنم که فقهای ما در کتب فقهی خودشان به آیاتی که مربوط به احکام هست بسیار اهتمام ورزیدند به طوری که دقایق و نکات بسیار عمیقی را که از این آیات استنباط کردند در هیچ کتاب تفسیری معروف ملاحظه نمیکنیم، مثلاً این کتاب بسیار گرانسنگ مکاسب، در جاهایی که مرحوم شیخ اعظم انصاری به برخی از آیات قرآن استشهاد میکند ما در حواشی کتاب مکاسب بزرگان را میبینیم مثل مرحوم سید یزدی، مرحوم محقق اصفهانی که حاشیه بسیار قوی بر کتاب مکاسب دارد و مرحوم امام خمینی رضوان الله تعالی علیه که ایشان هم در کتاب البیع مباحث بسیار مفصلی را در معاملات دارند. وقتی به آیات میرسند چه نکاتی و حقایقی را از دل این آیات استخراج میکنند. خوشبختانه آیاتی که امام در مباحث فقهی، اصولی، اخلاقی و عرفانیشان مورد بحث قرار دادند امروز در یک مجموعه مستقلی به چاپ رسیده، لذا اولین نکتهای که عرض میکنم این است در طول تاریخ حوزههای علمیه و مراجع نسبت به قرآن توجه و اهتمام فراوانی هم داشتند البته چون اساس کار اینها بر مدار احکام بوده آیات الاحکام را بیشتر مورد توجه قرار میدادند و امروز ما کتابهای مربوط به آیات الاحکام، بسیار پرمحتوا و غنیای داریم، بخشهای دیگر از قرآن کریم را علمای دیگر حوزه از قبیل مفسران و حکما مورد توجه قرار دادند.
مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی رضوان الله تعالی علیه که در دوران معاصر یکی از مراجع بزرگ عالم تشیع بودند و مقلدان فراوانی در ایران و خارج از ایران داشتند، ایشان هم در بحثهای فقهی خودشان نسبت به قرآن یک اهتمامی را دارند و مباحثی که مرتبط به آیاتی که در قرآن کریم بود ایشان در درسها با سرعت عبور نمیکردند، وقتی بحث به آیات قرآن میرسید تأمل بسیار زیادی میکردند و نکات جدیدی که ما در تفاصیل کمتر مشاهده میکردیم از آیه استخراج میکردند و به فضلا و طلاب توصیه میکردند در همین مباحث فقهی به آیات قرآن تأمل کنید.
ایشان همیشه به طلاب میفرمودند فکر نکنید مباحث درس خارج حوزه اختصاص به فقه و اصول دارد، باید در حوزههای علمیه خارج تفسیر قرآن راهاندازی بشود به این معنا که یک تفسیری را به صورت عمومی، متن یک تفسیری را طلبه بخواند و همین متن را وقتی تمام کرد به صورت درس خارج یک دور تفسیر قرآن را ببیند. ایشان مباحث فقه و اصولشان را در خدمت آیت الله العظمی بروجردی و آیت الله العظمی امام خمینی رضوان الله تعالی علیهما گذرانده بودند اما در مباحث فلسفی و تفسیری محضر مرحوم علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه حضور پیدا کردند. ذوق تفسیری بسیار قوی و محکمی را ایشان داشتند؛ مثلاً در مباحث مربوط به حج یک روز در مجلس درس فرمودند این آیه شریفه و أتموا الحج و العمرةلله را تا به حال بیش از صد مسئله و صد فرع فقهی از آن استفاده کردیم، از یک مقداری از آیه شریفه است که فرمودند من از این آیه بیش از صد فرع فقهی را استفاده کردم.
باز به خاطر میآورم که وقتی خانوادهی معظم شهدا، پدر یا مادر شهیدی خدمت ایشان میرسیدند، ایشان میفرمودند این آیه شریفه"ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بأن لهم الجنة"اینطوری که معنا میکنند که خدا با شهید معامله میکند، شهید جانش را میدهد و خدا در مقابلش او را به بهشت میبرد میفرمودند این تفسیر صحیحی نیست، میفرمودند چون در آیه دارد بأن لهم الجنة خدا نمیگوید اگر یک کسی رفت در جبههها و فی سبیل الله برای خدا شهید شد او را داخل بهشت میکنند، میفرماید لهم الجنة یعنی بهشت مال اینهاست، یعنی شهید مالک و صاحب اختیار بهشت است، بعد ایشان به پدر و مادر شهید خطاب میکردند آیا ممکن است شهیدی که در روز قیامت مالک بهشت است ، یعنی اختیار دارد هر کسی را بخواهد داخل بهشت کند، پدر، مادر، همسر، برادر، فرزند، اینها را داخل بهشت نکند؟! این نکات ظریفی بود که ایشان از این آیات استفاده میکردند و در مباحث فقهی خیلی جاها وقتی که آیات قرآن میرسید بسیار نکات جدید و بدیعی را از آیه استخراج کردند که ما بحمدالله یکی از کارهایی که مرکز فقهی ائمه اطهار انجام داده و به دنبال احیای آثار ایشان بودیم تمام آیاتی که ایشان در مباحث فقهی یا در مباحث اصولی به آن استدلال کردند همه را در یک مجموعه دو جلدی استخراج کردیم بعد از استخراج باید محققین و علما و فقیهان و فقها ببینند که چه نکات جدیدی را از این آیات شریفه استنباط کردند.
گاهی اوقات خدمتشان میرسیدم، ایشان میفرمودند دو سه روز است در مورد این یک کلمه در آیه فکر میکنم بعد میفرمودند که فکر کن ببین چه به ذهنت میرسد، آیا نکتهای که من برایم پیش آمده در تفاسیر مطرح شده یا نه؟ این خیلی مهم است که یک کسی در درجه بسیار بالایی از فقاهت که موفق شد یک دورهی فقه را (تقریباً حدود 80 درصدش را )به رشته تحریر دربیاورند که همان تفصیل الشریعه ، شرح تحریر الوسیله امام خمینی رضوان الله تعالی علیه است مرحوم والد ما اینقدر نسبت به قرآن اهتمام داشتند که میفرمودند گاهی اوقات چند روز است که درباره این یک کلمه از این آیه شریفه فکر میکنند. همیشه میفرمودند از آرزوهای من این بود که یک دوره تفسیر قرآن بنویسم، ایشان از قبل از پیروزی انقلاب در همان ایام سن جوانی در کنار درسهای پرجمعیتی که در سطوح عالی داشتند مباحث علوم قرآنی را مورد توجه قرار دادند، ایام تعطیلی را ایشان مشغول بحثهای مربوط به علوم قرآنی مثل اعجاز قرآن، عدم تحریف قرآن، قراءات مختلفه در قرآن بودند که آن بحثها به صورت یک جلد کامل درآمد و آن زمانی که ایشان در تبعید بودند و برای اولین بار همان زمان کتاب مدخل التفسیرچاپ شد.
به این آیه شریفه إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون در بحث عدم تحریف قرآن میرسند ، بسیاری از بزرگان برای اینکه اثبات کنند قرآن تحریف نشده به همین آیه یعنی یکی از ادلهشان همین آیه شریفه است که خدا فرموده وعده داده که من قرآن را نازل کردم و خودم قرآن را حفظ میکنم، إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون، خدا فرموده من خودم قرآن را حفظ میکنم، هیچ کسی نمیتواند در این قرآن چیزی اضافه یا کم کند.
یک اشکال مهمی اینجا مطرح است و آن اینست که ما میخواهیم به این آیه شریفه برای عدم تحریف قرآن استدلال کنیم، احتمال داده نمیشود که خود این آیه تحریف شده باشد این هم جزء قرآن است و آنهایی که مدعیاند قرآن تحریف شده ، مشهور علمای شیعه قائلاند به اینکه قرآن تحریف نشده، مرحوم والد ما در این کتابشان و هم خود بنده در این بازپژوهی عدم تحریف قرآن اقوال علما از زمان مرحوم سید مرتضی تا زمان خودمان را آوردند، اکثر علما قائلاند به اینکه قرآن تحریف نشده. این سؤال مهم که ما در اصطلاح علمی میگوئیم این مستلزم دور است شما به این آیه تمسک میکنید بر عدم تحریف قرآن در حالی که احتمال دارد همین آیه دچار تحریف شده باشد، آنجا جوابهای مختلفی ذکر شده مرحوم والد ما رضوان الله تعالی علیه همه جوابها را ذکر کردند مورد مناقشه قرار دادند بعد حتی آخرین جواب را مرحوم آیت الله العظمی خوئی دادند که آن را هم مورد مناقشه قرار میدهند ولی یک جواب دقیق و عمیقی را ایشان در آنجا ذکر میکنند.
بسیار سلیقه خاصی را در تفسیر قرآن داشتند، مرحوم آیت الله شهاب الدین اشراقی که از علما و فقهای برجسته بود و افتخار دامادی حضرت امام را هم داشت، مرحوم والد ما با مرحوم حاج آقا مصطفی و آقای اشراقی با هم رفیق وهمبحث بودند؛ این دو بزرگوار راجع به آیه تطهیر بحث میکردند یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا، آیات قبل از این مربوط به زنان پیامبر است و آیات بعدش هم مربوط به زنان پیامبر است اما إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت منحصر به اهلبیت است و هیچ یک از زنهای پیامبر داخل در این آیه نیستند، این را شیعه و هم سنی بر آن اتفاق نظر دارند که این اهلبیت در اینجا با روایات فراوانی که دارد که شیعه و هم سنی نقل میکند ، هیچ کدام از زنهای پیامبر در این آیه داخل نیست، این سؤال بود که چطور شد آیات قبل احکام مربوط به زنهای پیامبر است و آیات بعد هم راجع به زنهای پیامبر است ولی این آیه این وسط چه میکند، فرمودند من برای این آیه سؤالات فراوانی در ذهنم خطور کرد و یک روزی مشرف شدم حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، ایشان چون از طرف مادر سید و از سادات مبرقع هم بودند به امام جواد علیه السلام میرسیدند، حضرت معصومه عنوان عمه ایشان را پیدا میکرد، عرض کردم عمه جان امروز آمدم خدمت شما هیچ حاجت دنیوی و مسئله شخصی دنیوی ندارم، آنچه که هست اینست سؤالاتی برای من در این آیه شریفه مطرح شده، شما کمک کنید من جواب اینها را پیدا کنم. فرمودند متوسل به حضرت معصومه سلام الله علیها شدم، حضرت را زیارت کردم ، و از حرم که بیرون آمدم همینطور مثل اینکه یکی یکی جواب سؤالاتم به من الهام میشد، فرمودند فردا که آقای اشراقی آمدند تا بحث کنیم من شروع کردم به جواب دادن به سؤالات، آقای اشراقی گفتند از کجا به این زودی جواب پیدا کردید؟ داستان را گفتم که من متوسل شدم به حضرت معصومه سلام الله علیها و حضرت عنایت کرد و بعد کتابی نوشتند راجع به آیه تطهیر، یعنی یک کتاب مستقل در مورد یک آیه دارند به نام چهرههای درخشان یا اهلبیت علیهم السلام در آیه تطهیر. نکات بسیار جدیدی را آنجا دارند، از بعضی بزرگانی که راجع به آیه تطهیر تتبع کرده بودند و تألیفاتی داشتند به من میگفتند بهترین و قویترین کتاب در آیه تطهیر همین کتاب است.
از والد ما رضوان الله تعالی علیه و مرحوم آیت الله اشراقی رضوان الله تعالی علیه، کتابی در زمان خودشان در قبل از پیروزی انقلاب منتشر شده بود که اشکال اصلی و محوری آن کتاب این بود که مؤلف آن کتاب علم امام حسین علیه السلام به نتیجه حادثه عاشورا را مورد تردید قرار داده بود، این یک بحث خیلی مهمی بود، یک بحثی بود که برای جامعه شیعه حیاتی بود، آیا میشود بگوئیم امام حسین علیه السلام نسبت به نتیجه کار خودش علم نداشته، چون آن شخص در آن کتاب ادعا کرده بود که امام حسین علیه السلام به قصد تشکیل حکومت رفت اما بعد دید نشد، خواست از جان خودش دفاع کند، کشته شد! مرحوم والد ما فرمودند مامرتبه با نویسنده آن کتاب قرار گذاشتیم که به مطالب شما اشکالاتی داریم ، شما بنشینید این اشکالات مطرح شود، فرمودند سه بار وعده گذاشتیم و هیچ بار این شخص نیامد. بعد به آقای اشراقی صحبت کردیم که این بحثها را مفصل خود ما جمعآوری کنیم و یک کتابی درست کنیم به نام کتاب پاسداران وحی، چون تنها ائمه معصومین علیهم السلام وحی رسول خدا را پاسداری کردند بودند، اینها پیامبر را حفظ کردند، اینها از کتاب الهی پاسدارکردند.
جایی به این دقت ندیدم ، آیات متعددی از قرآن کریم در آن کتاب مرحوم والد ما و آیت الله اشراقی آوردند که دال بر علم امام علیه السلام است، یعنی خدای تبارک و تعالی در قرآن نه فقط مسئله امامت را مطرح کرده، نه فقط اصل امامت را مورد تأکید قرار داده
این توجه ایشان بوده، که در کتابی به نام مدخل التفسیر که در این سه بحث وعلوم قرآنی مورد بحث قرار گرفته، و بعد هم تصمیم داشتند ایشان یک دوره تفسیر قرآن را بنویسند، مقداری از دوره مبارکه حمد را هم نوشتند ولی متأسفانه موفق نشدند که او را ادامه بدهند. اما در مباحث فقهی و اصولیشان خیلی به آیات شریفه قرآن توجه داشتند و سعی میکردند که یک بحث مستوفایی بشود، چون غالباً مفسرین وقتی به آیات الاحکام میرسند مثلاً خود مرحوم علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه بحثهای مفصل فقهی را در آیات الاحکام مطرح نمیکنند، میفرمایند اینها دیگر در جای خودش که فقه هست باید مورد بحث قرار بگیرد. علی ای حال مرحوم والد ما خیلی این بحثها را به صورت عمیق مطرح کردند که عرض کردم ما در دو جلد، آنچه که ایشان درباره آیات مورد توجه قرار دادند این را جمعآوری کردیم.
اینجا یک خاطره را عرض کنم؛ یک روزی جناب حجت الاسلام و المسلمین قرائتی محضر والد ما رضوان الله تعالی علیه آمدند، والد ما از ایشان خیلی تقدیر کردند، فرمودند این درسهایی از قرآن که در تلویزیون دارید برای مردم بسیار خوب و مفید است، واقعاً تقدیر خیلی خوبی از ایشان کردند. بعد فرمودند جناب آقای قرائتی حالا من میخواهم یک سؤالی از شما داشته باشم و آن اینست که اگر یک کسی به شما که این همه در قرآن تلاش کردید سؤال کند شما امامت را از قرآن برای من اثبات کنید بدون اینکه نیاز به یک روایتی باشد، شیعه معتقد است که خدای تبارک و تعالی در مسئله خاتمیت چون امامت را قرار داد پیامبر ما را پیامبر خاتم قرار داد، یعنی اگر نبود مسئله امامت ائمه معصومین علیهم السلام خاتمیت پیامبر معنا نداشت، خاتمیت آن رکن اصلی و رکن الارکانش مسئله امامت است، شاهدش هم این است که خدای تبارک و تعالی در قرآن به پیامبر فرمود یا ایها الرسول بلغ ما انزل إلیک من ربک و إن لم تفعل فما بلغت رسالته، اگر امامت امیرالمؤمنین و اولاد او را بیاننکنی اصلاً رسالت خدا را انجام ندادی.
مرحوم والد ما گفتند آقای قرائتی کدام آیه قرآن دلالت دارد، بدون اینکه شما هیچ روایتی را به آن آیه ضمیمه کنی؟ آقای قرائتی چند آیه را خواندند و بعد خود آقای قرائتی گفت این آیه دلالت دارد ولی باید این روایت را ضمیمه کرد، تا اینکه گفتند من چیزی به ذهنم نمیرسد اگر خود حضرتعالی مطلبی در ذهنتان هست بیان بفرمائید. آن روز شروع کردند آیاتی از سوره مبارکه آل عمران مطرح کردند تقریباً حدود 20 دقیقه طول کشید، فرمودند این آیات را کنار هم قرار بدهیم از آن مسئله امامت استفاده میشود که بعد از اینکه آن جلسه تمام شد من از ایشان تقاضا کردم که این را در یک جایی بنویسید تا مکتوب شود چون ما ندیدیم جایی به این نحو به آیات قرآن تمسک شده باشد برای امامت، خوشبختانه ایشان در کتاب تفصیل الشریعه شرح تحریر الوسیله کتاب الخمس صفحه 324 آوردند، فرمودند فائدة فی بعض الآیات التی تستفاد منها امامة الائمة الاطهار، آیاتی که امامت ائمه اطهار از آن استفاده میشود بدون اینکه ما نیاز به روایتی داشته باشیم در ضمن چهار پنج صفحه نوشتند.
اما غیر از این مسئله خصوصیات امام(ع) که عنده علم الکتاب است ، امام کسی است که علم این قرآن در نزد او هست. من هم در یکی از بحثهایی که مربوط به امام حسین علیه السلام ذکر کردم که این آیات و روایات علم گستردهی امام را اثبات میکند، اینها طوری بودند که اذا ارادوا أن یعلموا علموا اینها وقتی اراده میکردند چیزی را بدانند میدانستند، وقتی اراده میکردند جزئیات یک موضوعی را ولو یک موضوع خارجی جزئیِ جزئی که فلان شیء در نزد چه کسی در کجا هست؟ یا فلان شخص چه لحظهای فوت خواهد کرد، به همه اینها میتوانستند علم داشته باشند.
مرحوم والد ما آیت الله العظمی فاضل لنکرانی رضوان الله تعالی علیه نسبت به قرآن عنایت خاصی داشتند به ما و طلبهها توصیه میکردند وحتی در درسهای عمومیشان راجع به مسئله تفسیر قرآن اظهار تأسف میکردند می فرمودند از آرزوهای من این بود که یک دوره تفسیر قرآن بنویسم اما موفق نشدم. البته ما در دوران معاصر یک شخصیت بسیار بزرگ مثل مرحوم علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه داشتیم که امروز تفسیر المیزان یک افتخاری است برای شیعه و تفاسیر بزرگان اهلسنت که غالباً تکراری است، حالا در میان تفاسیر اهلسنت یکی تفسیر روح المعانی آلوسی دارای مطالبی هست و یکی هم تفسیر فخر رازی، ولی انصافش این است که این تفاسیر را هم اگر جمع کنیم با المیزان بسیار بسیار فاصله دارد، اما مردم ما یا حوزههای علمیه، گاهی برخی خیال میکنند که بعد از تفسیر المیزان ما دیگر تفسیر قوی و جامعی نداشتیم، من عرض میکنم به لطف خدا در میان مراجع، بزرگانی بودند که بعد از مرحوم آقای طباطبائی، البته معاصر هم بودند ولی تفسیرشان بعداً منتشر شد، تفسیری را مرحوم آیت الله العظمی سید عبدالاعلی سبزواری که ایشان از فقهای به نام بود، بعد از مرحوم آیت الله العظمی خوئی در نجف یک مدتی حیات داشت مرجعیت به ایشان منتقل شد، ایشان تفسیری دارد به نام مواهب الرحمان که این یک تفسیر اجتهادی است یعنی با ضوابط اجتهادی و استنباطی از آیات قرآن نکاتی را استفاده کرده و تعابیر بسیار محکم، نکات جدیدی هم مطرح کرده و در همین حوزه مقدسه علمیه قم چند دوره تفسیر را که بعضی از این دورهها را یک نفر نوشته، دوره تفسیری هست که آیت الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری جمعی از دوستان خودشان و فضلا نوشتند ، اما من بعضی از اشخاص دیگر را سراغ دارم که به تنهایی یک دوره تفسیر نوشتند، برخی در قم، برخی در تهران، از عالمان و افراد اهل فضل هستند.
در زمان ما بحمدالله توجه به تفسیر در حوزههای علمیه قابل مقایسه با قبل از پیروزی انقلاب نیست. امروزه بیش از پنجاه درس تفسیر تخصصی در حوزه علمیه قم، اساتید بنام قم دارند بیان میکنند، یعنی حوزه علمیه بحمدالله تخصصی شدن حوزه و دروس حوزه از برکات شورای عالی مدیریت حوزه در زمان امام خمینی رضوان الله تعالی علیه از آرزوهای مرحوم والد ما بود که در رأس آن شورا و ریاست آن را مرحوم والد ما به عهده داشتند، درس نهج البلاغه، درس تفسیر، درس رجال، اینها به صورت تخصصی به میدان آمد و آرزوی اینها این بود که این درسها در حوزههای علمیه گسترش پیدا کند، با اینکه خودشان هم از فقهای نامآور بودند معتقد بودند که حوزه ولو آن عمود خیمهی حوزه به تعبیر مقام معظم رهبری فقه و اصول است ولی نباید منحصر به فقه و اصول باشد. بعداً درسهای تفسیر بیشتر به میدان آمد، امروز آیت الله العظمی جوادی آملی حفظه الله موفق شدند یک دوره تفسیر را برای طلاب تفسیر کنند و کتاب شریف تسنیم ایشان از سرمایهها و ذخایر برای حوزههای شیعه است و ما باید خدای تبارک و تعالی را شکر کنیم که در زمان ما یک تفسیرهای این چنینی منتشر میشود، این همایشی که موفق شدیم و مقدماتش را فراهم میکنیم و هدف اصلی ما ولو عنوانش حوزه، مرجعیت و قرآن و بیان دیدگاههای علوم قرآنی مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی است ولی هدف اصلی ما این است که در هر سالی یک بار، دو سال یک بار این همایش به یکی از مراجع مطرحی که در علوم قرآنی یا در خود قرآن تلاش وافری وتفسیر ویا درس تفسیر داشتند را مطرح کنند. با بزرگان و مسئولین حوزه صحبت کردم اینها هم آمادگی خودشان را اعلام کردند.
امیدواریم که توجه فضلا و طلاب، همان طوری که به برکت انقلاب به قرآن کریم بیش از گذشته شده، باز افزون پیدا کند و ما بتوانیم از قرآن کریم مسائل اساسی مسلمین ومربوط به بخشهای مختلف نظام اسلامی استخراج کنیم، در همین مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام که از یادگارهای مرحوم آیت الله العظمی فاضل، ایشان بنیانگذار این مرکز و بنیانگذار تحول در حوزه علمیه قم است در سال 1376، یعنی 22 سال گذشته. در همین مرکز فقهی ما امروز راجع به فقههای مضاف گروههایی را داریم، یکیش فقه پزشکی است؛ یکی از کارهایی که ما کردیم این است که آیات مربوط به فقه پزشکی را از قرآن کریم استخراج کردیم، دهها آیه است که مربوط به فقه پزشکی است و این در شرف چاپ است و شاید در همین دو سه هفته آینده ان شاء الله از چاپ خارج شود، اینها توجه به قرآن است. ما در همین مرکز فقهی ائمه اطهار یک بخش تفسیری داریم با اینکه اساس این مرکز به عنوان یک مرکز فقهی بود اما بیش از ده سال گذشته ما یک مرکز تخصصی تفسیر راهاندازی کردیم و پژوهشهای تفسیری عمیقی را فضلا در آن بخش ارائه میدهند، موضوعات قرآنی که امروز جامعه بشری به آن نیاز دارد، مردم عزیز ما باید بدانند قرآن فقط یک کتابی نیست که خدای تبارک و تعالی موعظهای و قصههایی از امتهای گذشته بیان کرده باشد، نخیر! آیاتی داریم که برای فقه پزشکی، فقه سیاسی، فقه روابط بین الملل، فقه زنان، فقه کودک، فقه رسانه، فقه هنر، فقه تربیتی. ما داریم آیات اینها را قسمت به قسمت از قرآن کریم استخراج میکنیم و این گام بسیار بزرگی است که خدای تبارک و تعالی عنایت فرموده و ان شاء الله امیدواریم که افقهای جدیدی به روی ما در این مرکز فقهی گشوده شود و هر چه بیشتر بتوانیم از این قرآنی که یجری مجری الشمس و القمر، قرآنی که هر روز تازه است، قرآنی که کهنه نمیشود، قرآنی که هر حادثهای برای بشر تا قیامت پیش بیاید اگر عرضه به قرآن کنیم ما را راهنمایی میکند و برای ما خط اصلی را روشن میکند.
مبارزه با ظلم، ریشه اصلی قرآنی دارد، کفر نباید مسلط بر مسلمین باشد، "لن یجعل الله للکافرین علی المسلمین سبیلا"، این یک مسئله اساسی است ، امام رضوان الله تعالی علیه یکی از اهداف اصلیاش این بود که نه فقط مردم ایران، بلکه مسلمانها در دنیا از زیر یوق کفر خارج بشوند. ، رهبری معظم انقلاب بر اساس این فکر و اندیشه قرآنی مدیریت میکنند.امروز میبینید متأسفانه عربستان سعودی، برخی از کشورهای اسلامی زیر یوق کفر هستند و تحت سیطره آنها هستند و این چیزی است که خدای تبارک و تعالی به شدت با آن مخالفت کرده، مقصودم این است که امروز قرآن به صحنه آورده شده، البته کسی ادعا نمیکند کاملاً به قرآن احاطه پیدا میکنیم! چون احاطه به قرآن فقط برای ائمه معصومین علیهم السلام امکانپذیر است، برای غیر آنها امکانپذیر نیست.
در همین مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) از برخی از محققین برجسته این مرکز یک خواهشی و طرحی داشتم که گفتم شما بیائید هر روایتی که ائمه معصومین حکمی را یا فرمایشی چه در فقه، چه در اعتقادات را فرمودند و به یک آیه از آیات قرآن استدلال کردند جمع آوری نمائید، بحمدالله الآن این سه جلد شده و دو جلد دیگر هم داریم، در یکی از ملاقاتهایی که یکی از علمای بزرگ الازهر آمد به این مرکز فقهی، من این کتاب را جلوی ایشان گذاشتم عنوان کتاب این است تمسک العترة الطاهرة بالقرآن الکریم، به ایشان گفتم این کتاب چیست؟عنوانش چیست؟ گفت بسیار عنوان جدیدی برای من هست، تمسک ائمه معصومین به قرآن، یک مقداری ورق زد و برخی از آیات را دید، بعد از او پرسیدم با وجود این آیا تهمت تحریف قرآن به شیعه درست است؟ چند بار گفت کلا کلا هرگز هرگز، و بعد به او گفتم شما علمای اهل سنت ائمه اربعه دارید، چهار امام دارید بیائید همه آنچه که آنها به قرآن استدلال کردند و آنچه ائمه ما به قرآن استدلال کردند را یک جایی قرار بدهید ببینید قابل مقایسه است؟ اصل قابل مقایسه نیست، این از افتخارات شیعه است که ائمهای دارد که تنها گروهی هستند که کتاب الهی و رموز این کتاب، ظاهر و باطن این کتاب را فهمیدند، حوزههای شیعه هم سر همین سفره ائمه معصومین علیهم السلام زانو زدند و ارتزاق علمی کردند.
313/32